بردیا جونممبردیا جونمم، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
پرنیا عزیزمممپرنیا عزیزممم، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

کوچولوهای من

آخرین پست اسفند

سلام..........  پرنیا جونم اول از همه بیام سراغ کارهایه خودت.......... شما بردیا اصلن باهم نمیسازین...یه سره دعوا و بد اخلاقی...منم بیشترموقعه ها روزی یه بار بهت زنگ میزنم و کلی باهات حرف میزنم واقعا دوست دارم و وقتی نگاه ت میکنم لذت میبرم....الانم واسه عید نیستم که ازتون عکس بندازم ولی امیدوارم بابایی و مامانی ت حوصله شون بیاد از شما وروجک هاعکس بندازن بردیا هم که حسابی شیرین زبون...بردیا ماشالله دیگه همه چی  ومیگی و خیلی هم مهربونی... دیروز هم من و عمه شما دوتا وروجکهارو بردیم خونه ی عموم....آخه اوناهم یه وروجک دارن محمد یاسینه...قبل پست گذاشتم از شما و محمد یاسین...کلی باهم بازی کردین ولی بردیا و یاسین بعضی ...
21 ارديبهشت 1393

اولین پست سال 93

سلااااام......خوبین دوستایه گلم...سال نو رو بهتون تبریک میگم.... بریم سراغ تعطیلات نوروز....من خودم شهرستان بودم و وتا ٩ فرودین وروجک هایه خودم و ندیدم ولی تغریبا هر روز زنگ میزدم و با هات صحبت میکردم...تو عید شما عیددیدنی و رفتین ولی دایی گلم زحمت عکس انداختن و نکشید...باغ پرندگان هم رفته بودین و عکساتون تو دوربین خودتون بود و منم دیگه زحمت شو نکشیدم من فک میکردم فقط باغ پرندگان اصفهان قشنگه بعد دیدم نه بابا تهران خودمون هم چه باغ پرندگان خوشگلی داره(همه ی این تجربیات و از عکسایه گرفته شده فهمیدم) روز دهم اومدیم خونتون عید دیدنی ما بزرگ تر بودیم ولی به عشق شما وروجک ها نشد بیشتر از این تحمل کنیم روز سیزدهم...
21 ارديبهشت 1393

شب عید قربان

پرنیا ی گلم ما شب عید قربان اومدیم دنبالت و با هم رفتیم مهمونی.خونه پسر عمویه عمه میشه یه دختر خانم کوچولو دارن اسمش مهسا و توخیلی دوسش داری به خاطر همین تورو هم بردی تا با مهسا بازی کنی. واینم عکس شما و مهسا خانم گل   قربون این لبخند خوشگل ت برم   اینجا هم داشتین بازی میکردین که من شکار لحظه کردم ازتون.       ...
29 بهمن 1392

تولد تولد تولدت مبارک

سلاااااااااااام  تولد پرنیا پنج شنبه همین هفته ست منم موندم چی واست بخرم عمه طاهره میگه پول بدیم ولی من دوست دارم واست یه چیزی بخرم ولی اینقد همه چی داری که من موندم ولی اشکال ندارم عشقم حالا یه کاریش میکنم    دوستایه گلم پنج روز مونده  تا تولد پرنیا  کامنت هایه قشنگ تون واسه تبریک بنویسید حسابی  خوشحالم میکنید                       الهی من فدات بشم که داری آسمون و نگاه میکنی ...
30 شهريور 1392

جمعه1392/6/29

سلاااااااام دوستایه گلم.امروز من و مامانم تصمیم گرفتیم ناهار بریم خونه دایی محمد م.جاتون خالی ناهار جوجه کباب داشتن بعدش من پرنیا و بردیا و رو بردم حیاط خونه شون تا یه کم پرنیا دوچرخه سواری کنه.بعد هم با دایی م و مامانم و پرنیا و بردیا رفتیم هایپرسان.دایی م گفت تو پرنیا رو ببر شهربازی ما هم میریم یه کم خرید کنیم من و پرنیا هم رفتیم شهربازی هایپرسان و بردیاو دایی م و مامانم رفتن خرید حالا چند تا عکس واستون از امروز میزارم خیلی خوش گذشت.    الهی قربونت برم که نمیزاری هیچ وقت بردیا سوار دوچرخه ت تنهایی بشه   این عکس م تو حیاط هایپرسان ازتون انداختم مثله همیشه بردیا اون طرف و نگاه میکنه   ...
29 شهريور 1392

خونه عمه 92/6/18

دیشب دایی م زینگ زد و گفت که ما میایم خونه تون اومدن و من چند تا عکس از دوست داشتنی هایه خودم انداختم        اینم عکسه بردیا و بابایه خودم اینجا بردیا نمیخواست مثله همیشه عکس بندازه پرنیا جونم،بغل بابا محمدرضا (مثله همیشه راضی به عکس انداختن نبودی) الهی آبجی مریم فداتون بشه...یه عکس و درست و حسابی به دوربین نگاه نکردین اینجاهم درحال شیطونی هستین بردیا داشت به دوربین نگاه میکرد ولی دید پرنیا داره اونور و نگاه میکنه اونم اماده به شیطنت شد فدایه اون نگاه کردن پر از حسرتت که داری ازشیطنت عقب میمونی الهی قربون بشم،که رفتی تو فکر     ...
28 شهريور 1392

روز دختر مبارک

عزیزم روزت مبارک دختر کوچولویه  من اینم به افتخار دوستایه پرنیا دختران فرشتگانی هستند از آسمان برای پر کردن قلب ما با عشق بی پایان این روز بزرگ مبارک  ...
16 شهريور 1392