پرنیاوخونه ی عمه جونش
پرنیاوقتی این عکس و ازش گرفتم قرارگذاشته بود ببرمش پارک.منم به قول ام عمل کردم ...
نویسنده :
مریم(پرنیاوبردیا)
16:57
دوتافرشته
خواهروبرادرمهربون و خوشگل به این دونفرمیگن ...
نویسنده :
مریم(پرنیاوبردیا)
12:14
پرنیاخانم عروس شده
عشقه من اومده بودخونمون.به من گفت من و عروس کن منم موهاش بستم وگفتم عروس شدی . قربونه این صورته خوشگلت برم من،عزیزدل آبجی مریم ...
نویسنده :
مریم(پرنیاوبردیا)
12:08
پرنیاو داداش بردیا
فدایه هردوتانو بشم.عشقایه آبجی مریم خوشگلایه من.خیلی سخت بود دوتایی شون واماده کنی واسه عکس انداختن.بعدعکس کلی باهاشون بازی کردم.چون بهشون قول داده بودم ...
نویسنده :
مریم(پرنیاوبردیا)
22:33
پرنیااین عکس رو خودش خیلی دوست داره
عزیزه دله منی تو،بااین ژست گرفتنت ...
نویسنده :
مریم(پرنیاوبردیا)
22:22
تل آبجی پرنیارو به سرش زده بود
بردیاشیطون تل آبجی پرنیارو زده بودو در هم نمیاورد ...
نویسنده :
مریم(پرنیاوبردیا)
22:12
پرنیاوسه چرخه ش
پرنیا تو حیاط خونه عمش داره دوچرخه بازی میکنه ...
نویسنده :
مریم(پرنیاوبردیا)
18:01