اقا بردیا خونه عمه جونش(میشه خونه خودمون)نشسته داره باکیف دوربین من بازی میکنه که من بتونم یه دونه ازش عکس بندازم پرینا وبردیا جونی تو حیاط خونمون دارن بازی میکنن من به زور ازشون عکس انداختم ...
پرنیا خانم در حال ادا درآوردن میخواستم ازت عکس بندازم ولی تو نذاشتی ازت بندازم و دستت و گذاشتی رو صورتت پرنیا گفت من خودم میزنم به خواب تو هم ازم عکس بنداز پرنیاجونی و خونه خوشگل ش ...
سلام به همه ی دوستان دیروز٩٢/٥/١٤رفتم خونه دایی م اینا بعدش دایی م چند جا کارداشت با بچه ها انجام دادیم و اومدیم پرینا رو بردم پارک کلی بازی کردش ولی برگشتنی خشگله من افتاد زمین یه کوچولو دستش خون اومد یه کم م پاهاش زخمی شد خیلی از رندایی م خجالت کشیدم بالاخره پرنیا امانت بود دسته من حالا چندتا عکس م از اون روز واستون میزارم تا ببینید پرنیا نمیذاشت ازش عکس بندازم تا میخاستم عکس بندازم صورت شو بر میگردوند اینم اقا بردیا تو ماشن بابایی ...