یه روز خوب
سلام به همه ی دوستان دیروز٩٢/٥/١٤رفتم خونه دایی م اینا بعدش دایی م چند جا کارداشت با بچه ها انجام دادیم و اومدیم پرینا رو بردم پارک کلی بازی کردش ولی برگشتنی خشگله من افتاد زمین یه کوچولو دستش خون اومد یه کم م پاهاش زخمی شد خیلی از رندایی م خجالت کشیدم بالاخره پرنیا امانت بود دسته من حالا چندتا عکس م از اون روز واستون میزارم تا ببینید
پرنیا نمیذاشت ازش عکس بندازم تا میخاستم عکس بندازم صورت شو بر میگردوند
اینم اقا بردیا تو ماشن بابایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی