بردیا جونممبردیا جونمم، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه سن داره
پرنیا عزیزمممپرنیا عزیزممم، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

کوچولوهای من

خونه عمه 92/6/18

1392/6/28 16:02
473 بازدید
اشتراک گذاری

بابایه خودم

دیشب دایی م زینگ زد و گفت که ما میایم خونه تون اومدن و من چند تا عکس از دوست داشتنی هایه خودم انداختم       اینم عکسه بردیا و بابایه خودمماچنیشخندقلب

بردیا

اینجا بردیا نمیخواست مثله همیشه عکس بندازهپرنیا

پرنیا جونم،بغل بابا محمدرضا (مثله همیشه راضی به عکس انداختن نبودی)کوچولوها

الهی آبجی مریم فداتون بشه...یه عکس و درست و حسابی به دوربین نگاه نکردین اینجاهم درحال شیطونی هستین بردیا داشت به دوربین نگاه میکرد ولی دید پرنیا داره اونور و نگاه میکنه اونم اماده به شیطنت شد

بردیا

فدایه اون نگاه کردن پر از حسرتت که داری ازشیطنت عقب میمونینیشخند

پرینا

الهی قربون بشم،که رفتی تو فکرفرشتهقلبماچ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

فاطمه
19 شهریور 92 15:08
سلام اگه دوست دارید واسه فرشته کوچولوتون کلیپ از عکساش درست کنید و همچنین یه کتاب از عکساش به من یه سربزنید منتظرم
مامان ترنم
20 شهریور 92 0:57
عجب بلاچه هایی هستن


واقعا موافقم
مامان آروین (مریم)
20 شهریور 92 9:54
الهی قربون دو تا وروجک که اینقدر با هم خوب هستند


خدانکنه مریم جون
مرسی عزیزم
مامان ساینا
20 شهریور 92 10:45
عزززززززززززززززززززززیم الهی فداتون شم ایشالله همیشه سرحال و سلامت باشین و در حال شیطونی کردن و حرص دادن مریم جووووون
چیکارشون داری بزار نگاه نکنن تازه قشنگ ترم میشه وقتی مشغول یه کاری ان ازشون عکس بنداز


مرسی ازاین دعایه قشنگتون
همین جوریش هم من و حرص میدن
نازنین
20 شهریور 92 22:29
چه عکسای خوشگلی...
و البته چه بچه های خوشگلتری.
خیلی نازن ماشاا..
از طرف ما حتما ببوسشون.


مرسی نازنین جون
باچشمایه خوشگلت میبنی
نازنین
20 شهریور 92 22:31
راستی عزیزم آدرس وبلاگ جدید رو چرا برداشتی؟
میخواستم بیام ببینم که دیدم آدرسش رو پاک کردی.


مرسی عزیزم
آدرس و واست فرستادم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
21 شهریور 92 2:39
سلام گلم خوبی
الهی این دوتا وروجک چقدر با حالن خدا نگهشون داره


مرسی به ماسرزدین
مامان بردیا
21 شهریور 92 10:15
وای چه عکسایی...چه دخمل متفکری


مرسی عزیزم با چشمایه خوشگلتون میبینی
مامان مانلی
21 شهریور 92 15:06
شما عزیزای خاله چقدر بزرگ و ناز شدین ماشالله



اره مامانه مانلی جون
اینا بزرگ میشم من و درعوض پیر میکنن تا یه دونه عکس بگیرم ازشون
مريم مامان نيكان
22 شهریور 92 9:06
اي جانم از دست اين وروجكها كه با مريم جون همكاري نميكنند تو عكس انداختن


مرسی از همدردی تون
مرمر(مامی کسرا)
23 شهریور 92 19:16
عزیــــــزم چه خانوم شدی پرنیا کوچولو...در ضمن تو هم خیلی نازی بردیا جونم...الهی همیشه زیر سایه پدر و مادرتون سالم باشین...بـــــــــــــــــــــــــوس برای نانازای خودم....


مرسی مامانه کسرا جون که به ماسزمیزنین
ازلحاظ اخلاقی هم بردیا خیلی صبورتراز پرنیاست
♥ نیم وجبی ♥
23 شهریور 92 19:24
چرا دوست ندارین ازتون عکس بگیره خاله مریم مهربون حیف نیست آخه
ای جوونم از طرف من هر وقت دیدیشون ببوسشون


مرسی عزیزم
چشم حتما.............
مامان فهیمه
24 شهریور 92 10:47
مریم گلی عکس خودتم بزارببینیمت عزیزم
اگه فرصت کردی یه سر به وبم بزن یه پست واسه دوستام گذاشم میخوام بخونی


چشم حتما دراولین فرصت این کارومیکنم
به خدا فقط کنم از وروجک ها عکس بندازم
mamane radin
24 شهریور 92 18:41
salam aziizam ba 2 ta fesgheliye sheytoon khosh migzare ???
مامان ترنم
25 شهریور 92 1:48
مریم جونم موفق باشی


مرسی مامانه ترنم جون مهربون
الی مامی آراد
25 شهریور 92 17:34
عزیزم عکسهاتون خیلی جالب بود


مرسی الی جووووووووووووووون
رضوان مامان رادین
26 شهریور 92 12:12
ممنون که به ما سر زدید...چه عکسهای نازی...و چه دختر عمه خوب و مهربونی که واسه بچه های دایی جونش وبلاگ درست کرده...واقعا آفرین داره
مامان موژان جون
28 شهریور 92 11:59
ممنون بهمون سر زدید گلم
وای بعضی موقع ها بچه ها نمیزارم ازشون عکس بگیریم چقدر حرص در اورن
ای جانم دخملی شیرین رفته تو فکر


واااااااقغا موافقم
من که ارزو به دل مودن یه بار بدون اینکه بهشون باج بدم ازشون عکس بندازم
صبا خاله ی آیسا
30 شهریور 92 10:09